تا به امروز با خودتان فکر کردید که چقدر اطلاعات زباله در حال تبادل در اینترنت داریم؟ شاید از خودتان بپرسید که ترافیک زباله چیست؟ ترافیک در اینترنت به معنای این است که شما ۰ و ۱ ها را ارسال کنید (آپلود به اینترنت) و یا دریافت کنید ( دانلود از اینترنت) . مجموع اینها نامشان میشود ترافیک . همانطور که در دنیای واقعی ما زباله داریم در اینترنت هم زباله داریم . حال زباله اینترنت را توضیح میدهم. از آنجایی که شبکههای اجتماعی این روزها بسیار جا در میانمان باز کرده است پس ما بیشتر زمانمان را پشت این شبکههای اجتماعی مینشینیم و به تبادل اطلاعات میپردازیم . یک سری اطلاعات هستند که بسیار مهم هستن . به طور مثال قرارهای کاری یا مطالب آموزشی و یا موسیقی و فیلم و تصویر . اما در میان این اطلاعات یک سری اطلاعات هم میتواند زباله قلمداد شود. چطور؟
بطور مثال مادربزرگ بنده این ویدیو را برای من ارسال کرده بود . یک عدد اسب که حالا بماند که احتمالا انقدر حیوانازاری شده که این حرکات را نشان بدهد که مثلا بامزه باشد برای من ارسال شده به حجم دو مگابایت . من آن را دانلود کردم و با دیدنش عصبانی شدم. اما به مادربزرگ هیچ چیز نگفتم . شخصی که این ویدیو را که گمان میکرده بسیار هم بامزه است رو آپلود کرده و برای دوستی ارسال کرده است. واقعا چه چیزی از این ویدیو من میتوانم دریافت کنم؟ این ویدیو نه مرا سرگرم کرده و نه اطلاعاتی به من اضافه کرده و نه هیچ چیز دیگر. تنها دو مگابایت از اینترنتم را تلف کرده . حال حساب کنید همین ویدیو برای تنها ۱۰ هزار نفر ارسال شده باشد (شبکههای اجتماعی اینقدر قدرت دارند و احتمالش موجود است) . با یک حساب ساده بیست هزار مگابایت ترافیک برای ارسال این کلیپ از میزان ترافیک کل اینترنت هدر رفته است . حال اگر تقسیم به ۱۰۲۴ کنیم میشود حدودا ۱۹ ونیم گیگابایت. دو مگابایت زباله محتوایی اگر برای ۱۰هزار نفر ارسال شود (در خوشبینانهترین حالت) میشود ۱۹ و نیم گیگابایت. این حجم شامل چند ساعت چت است؟ چند فیلم سینماییست؟ حال حساب کنید که اکنون اکثر ویدیوهای این شکلی بالای ۲۰ مگابایت حجم دارن و به بیشتر از ۱۰۰ هزار نفر ارسال میشن! اگر یک ویدیوی ۲۰ مگابایتی را در ۱۰۰ هزار نفر ضرب کنیم میشود ۱۹۵۴ گیگابایت. هر گیگابایت اینترنت موبایلی ۳ هزار تومان است. ۵ میلیون و هشتصد و پنجاه و نه هزار و سیصد و هفتاد و پنج هزارتومان پول برای یک دیتای زباله توسط ۱۰۰ هزار نفر هزینه شده است و این فقط و فقط یک ویدیوی ۲۰ مگابایتی است . حساب کنید ویدیوهای با کیفیتی که ۷۰ مگابایت حجم دارند و یادتان هم نرود که فقط یک ویدیو نیست. ممکن هست هزاران ویدیویی ۲۰ مگابایتی باشد که بین میلیونها انسان درحال گردش است. همانطور که میدانیم اینترنت یک میزان محدودی به ما سرویس میدهد. همانطور که وقتی عادل فردوسیپور مشغول گزارش از بازی پرسپولیس بود وزیر محترم ارتباطات در توییتی اعلام کرد که لطفا دانلودهایتان را بگذارید برای بعد که همه بتوانند مسابقه را بر بستر اینستاگرام ببینند!
شاید توسط افراد عامی و بدون سواد تخصصی این حرف قابل باور نباشد ( معمولا هم این افراد توهم توطئه دارند) اما حرف وزیر درست است . فرض کنید شما ۱۵۰۰ ترابایت پهنای باند دارید که این ۱۵۰۰ ترابایت باید بین ۷۰ میلیون ایرانی تقسیم شود . حال ما عدد را کوچکتر میکنیم که قابل فهم باشد . فرض کنید ما یک سیم داریم که کلا بیست گیگابایت پهنای باند دارد. یعنی درثانیه میتواند تنها بیست گیگابایت اطلاعات ارسال و دریافت کند. شما حساب کنید این ۱۰ هزارنفر هم مشغول دانلود اطلاعات زباله هستند. یعنی شما از ۲۰ گیگابایت ۱۹ گیگابایت را اشغال میکنید. آنوقت بقیه افراد نمیتوانند فوتبال را ببینند. این اسمش میشود فشار بر روی شبکه!
حالا حساب کنید این اطلاعات میتوانند اطلاعاتی چون فیکنیوزها، ویدیوهای فکاهی و به درد نخور ، ویدیوهای یک سری افراد گوشت تلخ ، اسپمها و کلی اطلاعات به درد نخور (زباله) است که این اطلاعات هم مشغول ارسال و دریافت شدن هستند و هم فضای بسیار زیادی از سرورها را برای ذخیره شدن و دسترس پذیری بهشون اشغال میکنند . حالا فضای گوشی شما بماند! از طرفی ترافیکتان نیز هدر میرود.
هیچ راه حلی برای کاهش دیتاهای زباله وجود ندارد. چون آن وقت آزادی بیان به هم میخورد. چون هر شخصی آزاد است هر محتوایی را تولید کند. اما راههای کوچکتر وجود دارد . ما میتوانیم این اطلاعات را فوروارد نکنیم . میتوانیم آنها را حذف کنیم .میتوانیم با فرهنگ سازی یاد بدهیم و افراد را اینگونه تربیت کنیم که ما هیچ علاقهای به این کلیپها نداریم . میتوانیم صفحات اینستاگرامی افراد بیاستعداد را آنفالو کنیم .میتوانیم از کانالهای به درد نخور بیرون بیاییم و کلی راه هست تا ما در این چرخه گردش زباله سهیم نباشیم . فایلهایی که میتوانستند موسیقی خوب و یا ویدیوی آموزشی و یا هرچیز مفید دیگری باشند اکنون صرفا به زبالههایی تبدیل شدند که برای ارسال و دریافتشان نیاز به هزینههای زیاد و همچنین فضای ذخیرهسازی بالاست. شاید اولین بار است که چنین اصطلاحی را میشنوید . ولی امیدوارم جامعه شناسان و دانشمندان کامپیوتر و همچنین متخصصان بیگدیتا فکری برای این اتفاق بکنند و بلاخره فرهنگی ایجاد بشود که میزان زبالههای در گردش در اینترنت به مقادیر بسیار پایینی برسد.
سلام
مطلب جالبی بود
اگر دقت کنید متوجه میشید با ظهور پیام رسانها حجم محتوای بی ارزش چند هزار(؟) میلیون(؟) میلیارد(؟) برابر شده و مردم هم علاقه کمتری نسبت به محتوای مفید دارن.
به امید آیندهای بدون ترافیک زباله 🙂
ممنونم . در اصل زباله یعنی محتوایی که نمیخوای ببینی ولی ارسال میشن! محتوایی که برای تو مناسب نیست و قرار است وقت ات را تلف کند ولی باز ارسال و دریافت میشود.
چنین آینده ای هرگز وجود نخواهد داشت چون متاسفانه نیازمند یک انقلاب بزرگ فکریست .