کلا اهل خواندن کتاب موفقیت نیستم . به نظرم خواندن کتاب موفقیت به این معنی است که شما دارید میگویید حلوا، حلوا، حلوا تا دهانتان شیرین شود ! در کتب موفقیت و از این قبیل کتابها همیشه چیزهایی که خودتان بهتر از همه میدانید دایما تکرار میشود و شما در حال خواندن فقط لذت میبرید و درونتان یک الهام بزرگ احساس میکنید . اما اتفاق واقعی این است که شما با خواندن این کتاب قرار نیست میلیونر شوید . بلکه در اصل یک نفر از مطالعه این کتاب میلیونر میشود و آن هم نویسنده آن است . چیزهایی که خودتان میدانید را به خودتان میفروشد .البته دسته دومی هم هستند که پولدار میشوند و این بازاریابها هستند که اعضای جدید وارد میکنند و با این کتابها گولشان میزنند و وسوسه شان میکنند که شما میلیاردر خواهید شد فقط باید کار کوچک (جنس خریدن از من و زیرمجموعه من شدن) را به درستی انجام دهی . برای همین اصلا برای دانلود گذاشتن این آثار رو برخلاف قوانین کپیرایت نمیدونم . چون دقیقا چیزهایی که شما میدانید را این دوستمان به رشته تحریر درآروده و در یک کتاب جمع کرده و شما به امید میلیونر شدن آن را میخرید و درنهایت نویسنده پول خوبی به جیب میزند . کلا اینستاگرام و صنعت چاپ شده صفحات موفقیت و همه اصرار دارند که توده مردم را میلیونر و موفق کنند . در صورتی که اگر شما کمی معنای پول را فهمیده باشید خواهید دانست که هیچ میلیونری پول تخم نکرده است ! اگر کسی پولدار شده یعنی دسته زیادی فقیر شدهاند چون منابع در جهان محدود است و این واقعیت تلخ است! اگر ما پولی گیرمان آمده یعنی عدهای پول از دست دادهاند! اما در ادامه به نکات مهمی که در این کتاب بهشون اشاره شده میپردازم . باشد که مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیرد . ضمنا در مورد این کتاب در پادکست رادیوهاتف صحبت شده که بزودی منتشر و خواهید شنید
ترافیک زباله
تا به امروز با خودتان فکر کردید که چقدر اطلاعات زباله در حال تبادل در اینترنت داریم؟ شاید از خودتان بپرسید که ترافیک زباله چیست؟ ترافیک در اینترنت به معنای این است که شما ۰ و ۱ ها را ارسال کنید (آپلود به اینترنت) و یا دریافت کنید ( دانلود از اینترنت) . مجموع اینها نامشان میشود ترافیک . همانطور که در دنیای واقعی ما زباله داریم در اینترنت هم زباله داریم . حال زباله اینترنت را توضیح میدهم. از آنجایی که شبکههای اجتماعی این روزها بسیار جا در میانمان باز کرده است پس ما بیشتر زمانمان را پشت این شبکههای اجتماعی مینشینیم و به تبادل اطلاعات میپردازیم . یک سری اطلاعات هستند که بسیار مهم هستن . به طور مثال قرارهای کاری یا مطالب آموزشی و یا موسیقی و فیلم و تصویر . اما در میان این اطلاعات یک سری اطلاعات هم میتواند زباله قلمداد شود. چطور؟
اهدا یا دونیت ؟
هر شخصی در دنیای آنلاین به تولید محتوا و یا هرچیزی میپردازد. برخی فونتهای رایگان میسازند. برخی نرمافزارهای رایگان و آزاد میسازند و به رایگان برای دانلود قرار میدهند. برخی یک وبسایت بالا میآورند (مثل گنجور) . برخی بازی شان خوب است و بازیکردنشان را پخش زنده میکنند . برخی وبلاگ مینویسند و ترجمه میکنند . برخی اصلا مقاله ترجمه میکنند. برخی قالبهای رایگان وبلاگ میسازند و منتشر میکنند. برخی اسکریپت مینویسند تا ما سایتهای بهتری داشته باشیم و این اسکریپتها را آزاد و رایگان منتشر میکنند .برخی ویدیوهای آموزشی میسازند و از این قبیل ساختنها بسیار زیاد است. هر شخصی در این دنیای آنلاین میسازد و مینویسد و یا حتی اجرا میکند و این را به رایگان در اختیار من و شما قرار میدهد . این تصمیم شخصی هر انسانی است که برای ارتقا جامعه در فضای مجازی و آنلاین حرکتی عامالمنفعه را انجام دهد . اما باید مای مصرف کننده چیزی را دقت کنیم. اینکه تولید اینها لزوما صد درصد برای تولیدکننده رایگان نبوده است . سالها تجربه و آموزشی که فرد برای تولید اینها هزینه کرده و وقت گذاشته قطعا هزینه داشته و رایگان نبوده. هزینه اینترنت برای آپلود آثار. هزینه برق برای تولید آثار، هزینه خوراک و پوشاک و مسکن و آب برای نوشیدن و شست شو . تمامی این هزینهها صورت گرفته تا مثلا فلان ویدیو به رایگان در اختیار شما قرار گیرد. یا فلان کتاب و یا فلان ترجمه به رایگان در اختیار شما قرار گیرد.
هر شخصی میتواند اثر هنری خودش را بفروشد و شما در ازای دریافت آن پولی را به صورت آنلاین پرداخت کنید . اما برخی دوست دارند برای ارتقا جامعه محصولاتشان را رایگان پخش کنند . یعنی درآمدزایی را کاملا به عهده مخاطب میگذارند . ایده این است که محصولم را به رایگان پخش میکنم . اگر شخصی استفاده کرد تصمیم با خودش باشد که مبلغی را به من پرداخت کند یا خیر. یعنی پرداخت هزینه در ازای استفاده از سرویس یا محصول و یا اثرهنری را کاملا به عهده استفاده کننده میگذارد . من مصرف کننده فایل را دانلود و از آن استفاده میکنم . میبینم خیلی کارم را راه انداخته اما خداحافظ …. این همان فرهنگی است که باید جا بیفتد .
به بهانه بسته شدن میهنبلاگ!
شاید نزدیک شش هفت سال پیش بود که تصمیم گرفتم در میهنبلاگ وبلاگی داشته باشم. اما متاسفانه ناگهان دیدم که روی وبلاگها پاپ آپ غیرارادی فعال شده و این اتفاق باعث شد که میهنبلاگ را به لقایش ببخشم و مجددا به سرویس دیگری برای نوشتن وبلاگ روی بیاورم . گرچه اکنون در سایت شخصی خودم مینویسم که اصلا متصل به هیچ سرویس وبلاگنویسی نیست اما دوست داشتم در مورد تصمیم درست میهنبلاگیها چیزهایی بنویسم.
در این پست به افول وبلاگ نویسی و اینکه چطور شد که وبلاگها روز به روز به پایان خودشان نزدیک شدند نوشتم که اگر آن را مطالعه کنید خالی از لطف نیست . اما باز با این حساب ما هنوز به چیزی که اسمش را گذاشتهایم مرگ وبلاگنویسی نرسیده ایم . هنوز وبلاگها زندهاند. شاید به اندازه گذشته فعال نباشند و یا به تعدادی که در گذشته بودند نباشند اما هنوز هستند و مینویسند. این را با توجه به چالشی که در وبلاگ خصوصی خودم به راه انداختم و با نویسندگانی آشنا شدم نوشتهام . بله هنوز وبلاگ نویسان هستند . نمیتوان گفت که وبلاگ مرد و به طبع آن میهنبلاگ هم قرار است بمیرد . اکنون در بلاگفا و بلاگاسکای و حتی بلاگ بیان وبلاگنویسان زیادی را مشاهده میکنیم که مشغول نوشتن هستند بدون اینکه این سرویسها به کام مرگ ببرند . اما چه چیزی باعث میشود که این سرویسها هنوز سرپا باشند.
بلاگفا بعد از افتضاح سال ۱۳۹۲ تصمیم گرفت که به روز باشد . به روزرسانی های خوبی هم در زمینه وبلاگنویسی انجام داده گرچه هنوز حسابی کار دارد . اما حداقل تغییر و به روزرسانی قالبها و برخی از قسمتهای سرویسش باعث شد که کاربران به اینکه بلاگفا به حال خودش رها شده فکر نکنند و ببینند که بلاگفا به روزرسانی دارد. سایت بلاگاسکای هم تغییرات خوبی داده است. در گذشته بلاگاسکای به دلیل اینکه امکان قالبها را آزاد گذاشته بود شده بود مرکز اسپمرها و کسانی که کدهای مخرب در فالبهایشان قرار میدهند. شاید تصمیم بلاگاسکای دیکتاتورانه باشد اما به عنوان یک شخصی که ۱۷ سال وبلاگنویسی کردهام و تجربه قابل توجهی در UI و UX دارم احساس میکنم که بلاگاسکای هم تصمیم درستی گرفت و خودش را از مرگ نجات داد . گرچه با تغییر شیوه تبلیغات شاید به خودش ضربه بزند اما حداقل انتخاب بهتری نسبت به بلاگفا داشت که تبلیغات در صفحه اول به چشم میآمدند. اما بلاگ بیان مدت زیادی است که به روز نشده و احتمالا دومین سرویسی که محکوم به مرگ خواهد بود بلاگ بیان خواهد بود. بلاگ بیان شاید تبلیغات نداشته باشد اما به روز نمیشود و اصلا پشتیبانیای هم ندارد . قیمت امکانات اختیاری آن بسیار بالاست و برخی از دامنههایش را نیز قفل کرده تا سازندگان وبلاگها را مجبور به خریداری امکاناتی که نامش را اختیاری گذاشته کند! بلاگ بیان نیز محکوم به شکست و فناست.
اما باید از شرکت صباایده متشکر بود . این تصمیم شاید برای وبلاگنویسان این سرویس خوشایند نباشد اما قطعا به وبلاگنویسی فارسی کمک بسزایی خواهد کرد. هرچه بیشتر نوینسدگان وبلاگ در یک جا متمرکز باشند اینقدر به نفع وبلاگنویسی فارسی خواهد بود. تعدد سرویسهای بد باعث ضربه زدن به وبلاگستان فارسی خواهد شد . دقت داشته باشید که عرض کردم وجود سرویس بد نه تعدد سرویسها. شما میتوانید یک سرویس قدرتمند وبلاگنویسی داشته باشید و به وبلاگستان فارسی کمک کنید تا در سرویس شما بنویسند. اما وقتی سرویس شما نوآوری ندارد و اسپم بازار شده است و وبلاگنویسانی که برای شما مخاطب جذب میکنند کمتر و کمتر شده اند شاید بستن سرویستان درستترین تصمیم باشد . این بستن سرویس باعث میشود کارمندانی که در صبا ایده در میهنبلاگ مشغول به کارند به سرویسهای دیگر بروند و تمرکز بیشتر روی سرویسهایی باشد که سود ده هستند . مثل سرویس آپارات و یا شاید حتی کلوپ. هم به نفع صباایده بود که میهنبلاگ را رها کند تا بیشتر به دیگر سرویسهایش برسد و هم به نفع وبلاگستان فارسی بود که یک سرویس بد وجود نداشته باشد تا به تمرکز بیشتر وبلاگنویسان در یک سرویس کمک کند . اصولا اسپمرها به بلاگاسکای و بلاگفا نمیآیند چون نمیتوانند کد مخرب اجرا کنند . پس خوب است که وبلاگنویسان خوب و اما کمی هم که در سرویس میهن بلاگ مینوشتند اکنون در سرویسهایی چون بلاگفا و یا بلاگاسکای متمرکز شوند تا ارتباط میان وبلاگنویسان در یک سرویس بیشتر شود و نویسندهها متمرکز در چند سرویس محدود ولی خوب باشند تا اینکه پخش در کلی سرویسهای بد وبلاگنویسی باشند (مانند زبالهدونی لوکس بلاگ و رزبلاگ و این قبیل سرویسها) . پس این یک تصمیم درستی بود و نویسندگان میهن بلاگ تا ۱۵ آذر فرصت دارند که با سرویس خاطره انگیزشان خداحافظی کنند . چون بعد از این تاریخ دیگر هیچ وبلاگی تحت میهنبلاگ وجود نخواهد داشت.
سوال من این است که چرا این اتفاق در سکوت کامل خبری اتفاق افتاده و میهنبلاگ هرگز در هیچ سایت خبریای این تصمیم خودش را اعلام نکرده تا شاید اگر کسی مدت زیادی است به سرویس خودش لاگین نکرده این کار را انجام و از نوشتههایش نسخه پشتیبان تهیه کند . اما خب باید ببینیم تا ۱۵ آذر چه اتفاقی قرار است بیفتد.
با میهنبلاگ … خداحافظی میکنم و امیدوارم سرویسهای دیگر به ارایه خدمات بهتر بپردازند تا وبلاگنویسی هرگز نمیرد.
خسرو آواز ایران
مرده آنست که نامش به نکوئی نبرند ..
ایران .. تسلیت
رادیو هاتف – قسمت پنجم
سلام . قسمت پنجم رادیو هاتف هم منتشر شد . از دست کسانی که ماسک نمیزنند و سلامتی بقیه را به خطر میاندازند ( سلامتی خودشون اصلا برای من اهمیتی نداره! ) حسابی عصبانی شدم . از تجربهام گفتم که سوار مترو شدم . در مورد کتاب و کتاب خوندن صحبت کردم . در مورد تجربه شخصی تغییر و بهتون پیشنهاد دادم چطور عوض کردن دکوراسیون اتاقتون میتونه خیلی به روحیه تون کمک کنه . این پادکست رو گوش کنید علاقهمند میشین به مطالعه کتاب . و اینکه مرسی که گوشش میدین! تو فکر این هستم که یک برنامه جداگانه هم در قالب رادیوهاتف منتشر کنم . ببینم چه میشود . شاید از قسمت بعدی هم گوینده ثابت داشته باشیم در رادیو هاتف . حمایتهاتون رو فراموش نمی کنم . رادیو هاتف را گوش کنید در :
رادیو هاتف در اسپاتیفای
رادیو هاتف در گوگل پادکست
رادیو هاتف در اپل پادکست
رادیو هاتف در کست باکس
رادیو هاتف در رادیو پابلیک
رادیو هاتف در برکر
رادیو هاتف در استیتچر
رادیو هاتف در پاکت کست
رادیو هاتف در آنکر
چگونه وبلاگنویس شدم؟
حواستان جمع باشد که قرار است یک پست بسیار طولانی را بخوانید (شوخی) . هاتف هستم و در راستای تولد ۱۶ سالگی (شایدم ۱۷ سالگی) وبلاگنویسی . یعنی به همین راحتی ۱۶ سال ناقابل گذشت . یعنی من ۱۵ سال است که خودم را یک وبلاگنویس میدانم. به نظر من که کم نیست. تا نظر شما چه باشد. ۱۶ سال خودش یک عمریست. نیست؟
چگونه وبلاگ بخوانیم
در همهجا همیشه بحث این است که ما چطور وبلاگ بنویسیم . حتی بنده هم در وبلاگ قبلی خودم نیز به همین موضوع اشاره کرده بودم که چطور وبلاگ بنویسیم . البته ناگفته نماند که بخشی از این نوشته را در دل آن نوشته سیاهه کرده بودم و با خود دیدم که چرا این قسمت را از دل آن نوشته بیرون نکشم و ننویسم که چطور وبلاگ بخوانیم ؟
این روزها خواندن وبلاگها هم به اندازه خواندن کتابها مهم است. به این دلیل که میتوان محتواهای خوب نیز در وبلاگها یافت. پستهای وبلاگها همیشه و متناوب به روز میشوند و وبلاگ درست شبیه یک مجله بر بستر اینترنت ایفای نقش میکند و مجلههایی که ما به عنوان مجله میشناسیم بر بستر کاغذ . برای نوشتن مجله بایستی کاغذ داشته باشید و چاپ کنید . اما در دنیای اینترنت، یافتن مجله شما بسیار ساده است . جدای از وبلاگهای اسپم و کپی کننده، همیشه هستند نویسندگانی که در یک وبلاگ شیک برای محتوای فارسی تلاش میکنند و سعی میکنند همیشه وبلاگشان را خودشان بنویسند و آن را به روز نگاه دارند. پس خواندن وبلاگها اهمیت بسزایی پیدا میکند به این دلیل که در هر صورت شما این بار به جای مجلات، بر بستر اینترنت از دیدگاه دیگر افراد جامعه آگاه میشوید. هر کسی میتواند در دانشگاه در یک رشتهای فعالیت کرده باشد و یا حتی میتواند تجربه زندگی و تجاری داشته باشد . پس میتواند بر بستر وبلاگ این تجارب را با دیگران به اشتراک بگذارد و همین است که میتوان به وبلاگ دقیقا به مثابه مجله و روزنامه نگاه کرد. چه بسا که این روزها تمامی مجلات نیز به صورت آنلاین منتشر میشوند و همه مردم به سادگی میتوانند بر بستر اینترنت، این مجلات را مطالعه کنند . پس حال اهمیت مطالعه وبلاگ را متوجه شدیم . اما مطالعه یک وبلاگ با یک مجله کاغذی کاملا فرق دارد . در مجلات کاغذی تعامل به شکلی که در وبلاگها صورت میگیرد وجود ندارد. در وبلاگها شما میتوانید به سادگی برای هر پست نظرتان را اضافه کنید تا در زیر مطلب به صورت پیوست شده به مطلب نمایش داده شود. این در صورتی است که در مجلات معمولا نظرات شما در زیر مطلب نویسنده چاپ نمیشود . پس از این نظر میتوان به وبلاگ یک رسانه جاری هم نگریست . رسانهای که نوشتههایش همیشه جریان دارند و همیشه تکمیل میشوند . در ادامه میخواهیم بدانیم که چگونه بایستی یک وبلاگ را مطالعه کنیم . تفاوت مطالعه یک وبلاگ با یک مجله در کجاست و چرا بایستی یک سری موارد را رعایت کنید .
تایید دو مرحلهای گوگل
در این ویدیو به طور کامل مکانیزم امنیتی گوگل را برای اینکه اثبات کند این شمایید که در حال ورود هستید توضیح دادم و بعد نحوه فعال کردن انواع مکانیزمهای امنیتی رو تحت عنوان تایید دومرحلهای گوگل آموزش دادهام که میتوانید از روی این ویدیو کامل این را آموزش ببینید. اگر دوست دارید میتوانید با نظراتتان من را خوشحال کنید
معرفی چند سیستم عامل لینوکسی
مدتی است که در وبلاگم در مورد لینوکس صحبت میکنم و دوست دارم افراد بیشتری را با این سیستمعامل آشنا کنم . داستان از این قرار است که در دنیای کامپیوتر شخصی به نام ریچارد استالمن ایده ای را مطرح کرد که ما امروز لینوکس را داریم . البته نمیتوان از نقش لینوس توروالدز هم غافل ماند که لینوکس مدیون آن است . آقای توروالدز کرنل لینوکس را نوشت و باعث شد امروز کلی توزیع از لینوکس داشته باشیم . وقتی که میگوییم مک همه میدانند که دقیقا از چه سیستمعامل صحبت میکنیم و چه ظاهر و شکل و شمایلی را متصور میشویم . وقتی از کلمه ویندوز استفاده میکنیم هم به همین صورت است . میدانیم که دقیقا در مورد چه ظاهری صحبت میکنیم و ویندوز دقیقا به چه سیستمعاملی گفته میشود .
اما این مساله در مورد گنو/لینوکس که به اختصار لینوکس خوانده میشود کاملا متفاوت است . لینوکس ۶۰۰ توزیع دارد که برخی از آنها دیگر بروزرسانی و پشتیبانی نمی شود. اما توزیع چیست و چرا ما یک لینوکس واحد نداریم که مانند ویندوز باشد و وقتی اسمش را میآوریم دقیقا یک سیستمعامل در ذهن متصور شود که منظور کدام سیستم عامل است. دلیلش این است که کرنل ویندوز و مک همه کلوز سورس هستند و یک کرنل آزاد نیستند . اما کرنل لینوکس تحت لیسانس GPL منتشر میشود. این بدین معنیست که اولا تحت لیسانس تجاری نیست و استفاده از آن آزاد و رایگان است . دوما تحت لیسانس دامنه آزاد نیست که شخصی بتواند آن را دریافت و سپس سیستم عاملش را بسازد و بعد در نهایت آن سورس آن را ببندد و تجاری کند. داستان دقیقا از این قرار است که اگر شخصی کرنل لینوکس را برداشت و به کمک آن سیستمعاملی ساخت باید آن را آزاد منتشر کند. کزنل در اصل هسته سیستم عامل است . شما میتوانید کرنل را بردارید و نرمافزارها و اپلیکیشنهای خودتان را رویش سوار کنید و سپس در قابل سیستمعامل و دیسترو خودتان آن را منتشر کنید تا همه بتوانند استفاده کنند. برای همین هم لینوکس توزیعهای زیادی دارد. هر شخصی کرنل لینوکس را دانلود و سپس آن را توسعه داده و نرمافزارهای سیستمی و اپلیکیشنهای خودش را نوشته و برایش رابط کاربری طراحی کرده و در نهایت یک سیستمعامل ساخته و شده یکی از توزیعهای لینوکس مثل فدورا و ردهت و دبین و مینت و غیره. پس حال فهمیدیم که چرا لینوکس این میزان توزیع از خودش دارد و شما لازم است که توزیعی که به آن نیاز دارید را نصب کنید. چون هرکسی میتواند کرنل را دانلود و توزیع خودش را بسازد . اما یک سری از توزیعها هستند که پشتیبانی دارند و پشتشان یک کامیونیتی بزرگی از برنامهنویسان و توسعه دهندگان است . چون لینوکس آزاد است پس افراد برای نیاز خودشان آن را توسعه میدهند و سپس آن را منتشر میکنند و همه این کارها به رایگان صورت میگیرد. برای همین هم هست که اکثر افرادی که قصد دارند به تازگی با این دنیا آشنا شوند متاسفانه نمیدانند که کدام توزیع را نصب کنند. در این پست به معرفی محبوبترین و معروفترین توزیعهای لینوکس خواهیم پرداخت. برای خواندن لیست این توزیعها میتوانید به ادامه مطلب بروید.